English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 113 (8891 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambling U درگیر شدن
scrambling U املت درست کردن
scrambling U کوشش
scrambling U تقلا
scrambling U بزحمت جلو رفتن تلاش
scrambling U تقلاکردن
scrambling U بادست وپا بالارفتن
scrambling U درهم امیختن
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U فرمان درگیری بهواپیمای رهگیر قاطی کردن رهگیری کردن
speech scrambling U نفوذ در شبکه مکالماتی دخالت در شبکه صوتی و به هم زدن ان
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
aircraft U هواپیما
aircraft U طیاره
aircraft repair U تعمیر هواپیما
anti aircraft U ضد هوایی
anti aircraft U پدافند هوایی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
assault aircraft U هواپیمای هجومی
axial of an aircraft U محور هواپیما
civil aircraft U هواپیمای غیر نظامی
clean aircraft U هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
aircraft vectoring U کنترل مسیر سمتی هواپیما
aircraft vectoring U کنترل سمتی هواپیما
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
aircraft system U سیستم ساختمان هواپیما
aircraft plumping U لوله کشی هواپیما
aircraft specification U خصوصیات هواپیما
aircraft section U رسدهواپیمایی
aircraft section U قسمت هواپیمایی
aircraft rigging U تنظیم نهایی هواپیما
aircraft structure U ساختمان هواپیما
escort aircraft U هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
integrated aircraft U هواپیمای یک پارچه
shipboard aircraft U هواپیمای ناو پایه
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
tailless aircraft U هواپیمای بی دم
ultralight aircraft U هواپیمائی با وزن کمتر از454 کیلوگرم
unmanned aircraft U هواپیمای بدون سرنشین
The aircraft got off the ground . U هواپیما اززمین بلند شد
aircraft company U شرکت ساخت هواپیما [اقتصاد]
program aircraft U جمع کل هواپیماهای موجودیک کشور
one aircraft was shot down U سرنگون گردید
landing aircraft U هواپیمای در حال فرود
large aircraft U هواپیمای بزرگ
lead aircraft U هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
marine aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی سطح اب هواپیمای قابل شناور شدن روی سطح اب
maritime aircraft U هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aircraft U هواپیمای ناوپایه
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
one aircraft was shot down U یک هواپیما
passenger aircraft U هواپیمای مسافربری
anti-aircraft U ضد هواپیما
aircraft arrestment U مهارکردن هواپیما
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting U دستگاه بازدارنده هواپیما ازحرکت
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft alternation U اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
aircraft accident U سانحه هوایی
active aircraft U هواپیمای درگیر در رزم
active aircraft U هواپیمای فعال
aircraft carriers U carrier : syn
aircraft carriers U ناو هواپیمابر
aircraft carrier U carrier : syn
aircraft carrier U ناو هواپیمابر
light aircraft U هواپیمای سبک
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
aircraft defective U هواپیمای معیوب
aircraft defective U هواپیمایی که به علت نقص فنی نتواندپرواز کند
aircraft records U اسناد هواپیما
aircraft engine U موتور هواپیما
aircraft guide U مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
aircraft handover U تعویض کنترل هواپیما
aircraft handover U تبادل کنترل هواپیما
aircraft inspection U بازرسی هواپیما
aircraft plotter U وسیله ترسیم مسیر هواپیما
aircraft plotter U وسیله ناوبر هواپیما
anti-aircraft missile U گلولهموشکضدهوایی
aircraft gun laying U رادار هواپیما
rotary wing aircraft U هواپیما با بال گردنده
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aircraft modification and control U کنترل و هدایت هواپیما
aircraft control unit U کابین کنترل هواپیما
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft log book U بایگانیها هواپیما
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
variable geometry aircraft U هواپیمایی که شکل کلی ان تغییر کند
aircraft maintenance truck U کامیونتعمیرهوایی
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
aircraft accident report U گزارش سانحه هوایی
control line aircraft U نوعی هواپیمای مدل که مسیرپرواز ان با تغییر نیروی کشش دو یا چند سیم یا رشته توسط اپراتور زمینی کنترل میشود
anti aircraft artillery U توپخانه ضد هوایی
anti aircraft artillery U توپخانه پدافند هوایی
anti aircraft defense U پدافند ضد هوایی
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
awaiting aircraft availability U زمان تحت تعمیر بودن هواپیما
attack aircraft carrier U ناو هواپیمابر تهاجمی
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
aircraft climb corridor U دالان صعود هواپیما
fixed wing aircraft U هواپیما با بال ثابت
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
lighter than air aircraft U هواپیمای سبکتر از هوا
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting gear U جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
aircraft control unit U قسمت کنترل هواپیما
heavier than air aircraft U هواپیمای سنگین تر از هوا
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1scrambling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com